بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم 

بجز عشق بجز عشق دگر کار نداریم 

مولانا در این غزل، میفرماید که:

ای انسان ، ای اشرف مخلوقات ، اجازه بده که این عشق ، این برکت زندگی ، این آب زندگانی از درونت جوشیده و بالا بیاید تا در فضای یکتائی با خدا یکی شوی و طعم و لذت وحدت و یگانگی را به چشی . برای این که ما انسان ها ، دریای نشانی های عشق ، خدا ، و وحدت هستیم . 

شعار به معنای نشان و نشانی و علائم است . ما نشانی های این یگانگی و وحدت را می شناسیم . این نشانی ها ؛ برکت ،شادی ، عشق ، عدالت ، نبوغ و . . . است که از طریق انسان به جهان فرم و دنیای بیرونی ریخته می شود . 

اما عشق چیست ؟

عشق ؛ زائیده شدن از ذهن به عنوان هشیاری و یگانگی و اتحاد با خدا و تجلی و بروز و ظاهر شدن این یگانگی از طریق انسان در جهان بیرون است . 

هر چه هست ، انسان است و هرچیزی که هست ، برای انسان است .جهان برای انسان آفریده شده است .درختان ، جمادات ، حیوانات و هر چه که در کائنات است ، همه در انتظار زائیده شدن انسان از ذهن و حضور او در جهان یکتائی و خلاقیت او از طریق انرژی زنده زندگی هستند . پس چرا غافل بمانیم از خویشتن خویش ؟ چرا غافل بمانیم از اصل خود ؟ چرا بیدار نشویم ؟ چرا تا در این جهان خاکی هستیم ، بیدار نشویم ؟ و بقدری وقت را تلف کنیم که بیدارمان کنند ؟ 

مولانا می فرماید که ما را بجز عشق ، دراین جهان کاری نیست . تکرار دوبار کلمه "بجز عشق "و یا " بجوشید " ، تاکید مولانا است که شاید ما را در جهت بیداری هر چه سریعتر یاری کند . 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jenn نگین کویر قرآيند ثبتي و حقوقي به چه صورت انجام مي پذيرد؟ وبلاگ مهران ریکی صراط مستقیم arghavan77 وبلاگ گروه آموزشی Civil show (سیویل شو) دانلود آهنگ جدید معین به نام شمال مجله اینترنتی نکس وان